ای کاش هیچ "من"ی ناچار به گفتن دروغ به هیچ "تو"یی نمیشد.
ای کاش زبانم قاچ قاچ و صدایم در حنجره خفه میشد که مجبور به تحمل همیشگی این بار عذاب نبودم.
ای کاش هیچ "من"ی باعث خراب شدن دنیای زیبایمان نمیشد.
ای کاش امکان نوشتن قصه از اول بود، که این بار حتی به قیمت از دست دادن همه زندگیام حاضر به خراب شدن روزهای خوشمان نبودم.
که اکنون نیز برای بدست آوردن ساعتی از آن روزها،
ساعتی مجال سخن گفتن،
ساعتی محو نگریستن در آن دو چشم سیاه شدن و لحظهای آن دو دست کوچک همیشه خیس را درمیان دستانم گرفتن،
حاضر به معامله باقی عمر خود هستم.
عذابم میداد و عذابم میدهد هنوز هم،
بار سنگین دروغی که بر دوش میکشیدم و هنوز هم شانههایم زیر سنگینیاش خم و صورتم خیس از عرق شرم است.
عذابم میداد و عذابم میدهد هنوز هم،
تحمل جسم و روحم که بدینسان به دروغ و دروئی آغشته شد و من ذره ذره خرد شدم زیر این بار سنگین.
ولی،
دلگرمم میکند یاد اینکه شاید لحظهای هرچند کوتاه و گذرا یادم از خاطرت بگذرد بی آنکه ابری از نفرت و کینه بر آن سایه افکنده باشد.
دلخوشم به همان لحظهها هرچند اندک و کوتاه و میسوزم در اشتیاق کسب اجازه دیدارت حتی برای کوتاهترین زمان.
سلام وبلاگ بسیار زیبایی دارید – می خواستم اگه ممکن است از شما درخواست کنم که بنر سایت ما رو در وبلاگ خود قرار دهید اگر قبول کنید ما هم از وبلاگتان حمایت کرده و هر بنر و لوگو و یا لینکی خواستید میتوانید قرار دهید- راستی بعد از درخواست مدیر تالار سایت هم میتوانید شوید
سربلند و پیروز باشید فرهاد
SMS: باران نمی شوم که نگویی : با چه منتی خود را به شیشه می کوبد تا پنجره را باز کنم و نیم نگاهی بیندازم ابر می شوم که از نگرانی یک روز بارانی هر لحظه پنجره را بگشایی و مرا در آسمان نگاه کنی ...
سلام. بالاخره تصمیم گرفتم توو شعبه ی بلاگ اسکایی بنویسم. فکر نکنم وبلاگ اصلیم دیگه برگرده.
http://DataBus.BlogSky.com
------------------------------------------------
پیام نوروز این است: دوست داشته باشید و زندگی کنید. زمان همیشه از ان شما نیست ... نوروز 1390 بر شما مبارک باد.
دیگر ترانه ای برایم نخوان،
بیش از این مرا فریب نده.
پنجه ات را خشمناک تر از همیشه
بر سینه ی مسلول ِ من فرو کن،
تا خون از گلویم
بر بسترم ریزد،
تا مرگ برای همیشه
زهر نفرین شده را از دلم بزاید ...
ـ آنا آخماتووا ـ
دست خودم نیست ،
پشت این شیشه ها ،
گاه و بی گاه دلم میگیرد ،
چاره ای ندارم جز اشک ریختن ،
سبک می شوم ، سبک ، اشک هایم سنگین اند ...!